آنچه روح می بخشد و زنده میکند. کنایه از روح انگیز و مفرح است. روانبخش: بیاساقی آن راوق روحبخش بکام دلم درفشان چون درفش. نظامی. ای عاشق گداچو لب روحبخش یار میداندت وظیفه، تقاضا چه حاجت است. حافظ
آنچه روح می بخشد و زنده میکند. کنایه از روح انگیز و مفرح است. روانبخش: بیاساقی آن راوق روحبخش بکام دلم درفشان چون درفش. نظامی. ای عاشق گداچو لب روحبخش یار میداندت وظیفه، تقاضا چه حاجت است. حافظ
که کام را شیرینی بخشد. لذت بخش: درخشان شده می چو روشن درفش قدح شکّرافشان و می نوش بخش. نظامی. خواجۀ چین گشاده کرد زبان گفت کاین نوش بخش نوش لبان. نظامی
که کام را شیرینی بخشد. لذت بخش: درخشان شده می چو روشن درفش قدح شکّرافشان و می نوش بخش. نظامی. خواجۀ چین گشاده کرد زبان گفت کاین نوش بخش نوش لبان. نظامی
روزی که پادشاهان دیوان کنند و بار عام دهند: علی عالی اعلا که چوب حاجب او سر ینال و تکین را بروز بار شکست. سنایی (از آنندراج). روز بار تو سود کرد جهان تا جهان است روز بار تو باد. ؟
روزی که پادشاهان دیوان کنند و بار عام دهند: علی عالی اعلا که چوب حاجب او سر ینال و تکین را بروز بار شکست. سنایی (از آنندراج). روز بار تو سود کرد جهان تا جهان است روز بار تو باد. ؟